باسمه تعالی
عاشورا در کلام امام خمینی (س)
*این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را.... ، اگر سید الشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمی برد، سید الشهدا همه جا هست: کُلُّ أرضٍ کربلا. همه جا محضر سید الشهدا است، همه منبرها محضر سید الشهدا است، همه محرابها از سید الشهدا است.اگر سید الشهدا نبود، یزید و پدرش و اعقابشان اسلام را مَنْسی کرده بودند. اگر نسیان نشده بود، یک رژیم طاغوتی در خارج منعکس شده بود. معاویه و یزید یک رژیم اسلامی را رژیم طاغوتی داشتند معرفی می کردند. ... ما هر روز باید گریه کنیم، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مکتب، برای حفظ این نهضتها؛ این نهضتها مرهون امام حسین- سلام اللَّه علیه- هست. نمی فهمند اینها! بچه اند اینها، سوء نیت ندارند. بله خوب، ممکن است بعضی از آنها هم سوء نیت داشته [باشند] بعضیها هم روی نقشه کار بکنند همان طوری که زمان رضا خان. منتها او یک قدری روی نفهمی کرد، بعدها روی فهمیدگی. جلوی منبرها را همه را گرفت نگذاشت کسی منبر برود. محرابها را هم همه را یک جور دیگر کرد و گرفت. یک مجلس روضهای نداشتیم. در همه قم- آن قدری که آن وقتها بود- می گفتند یک مجلس آقای صدوقی بود که قبل از اذان، شاید، یا قبل از آفتاب، تمام میشد، شب بود، این یک مطلبی بود. نه این است که مِنْ باب اتفاق رضا خان آمد منبرها را نگذاشت و محرابها را جلویش را گرفت و روحانیون را متحد الشکل کرد، نخیر، مسأله نقشه بود، نقشه اینکه این قوه را بکوبند، این قوه محراب و منبر که از آن میآید یکدفعه یک ملت را هول بدهد به یک طرف، و یک همچو سلطنت را از بین ببرد، این را از بین ببرند؛ این قدرت را از دست ما بگیرند.
صحیفه امام، ج8، ص : 527- 528
*تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند، تمام. و همه آنها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد- بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا- وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سید الشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند.
صحیفه امام، ج15، ص: 217
*زندگی سید الشهدا، زندگی حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- زندگی همه انبیای عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند .
صحیفه امام، ج21، ص: 4
*سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزهشان اقامه عدل بود. فرمودند که، می بینید که معروف، عمل بهش نمی شود و منکر، بهش عمل میشود. انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد، انحرافات همه از منکرات است، جز خط مستقیم توحید هر چه هست منکرات است، اینها باید از بین برود و ما که تابع حضرت سید الشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزه اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. مِن جمله قضیه حکومت عدل، جور، حکومت جور باید از بین برود .
صحیفه امام، ج21، ص: 1
*سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- که همه عمرش را و همه زندگی اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومتها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگیاش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود؛ معروف در کار باشد، منکرات از بین بروند.
صحیفه امام، ج21، ص: 2
* سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام حیثیت خودش، جان خودش را و بچه هایش را، همه چیز را در صورتی که می دانست قضیه این طور می شود، کسی که فرمایشات ایشان را از وقتی که از مدینه بیرون آمدند و به مکه آمدند و از مکه آمدند بیرون حرفهای ایشان را می شنود همه را، می بیند که ایشان متوجه بوده است که چه دارد می کند، این جور نبود که آمده است ببیند که، بلکه آمده بود حکومت هم می خواست بگیرد، اصلًا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال می کنند که حضرت سید الشهدا برای حکومت نیامده، خیر؛ اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه باید حکومت دستِ مثل سید الشهدا باشد، مثل کسانی که شیعه سید الشهدا هستند باشد.
صحیفه امام، ج21، ص: 3
* سید الشهدا دیدند که مکتب دارد از بین میرود. قضیه قیام سید الشهدا و قیام امیر المؤمنین در مقابل معاویه، قیام انبیا در مقابل قدرتمندان و کفار مسأله این نیست که بخواهند یک مملکت [را] بگیرند. همه عالم پیش آنها هیچ است. مکتب آنها این نیست، مقصد آنها این نیست، که کشورگشایی بکنند .
صحیفه امام، ج8، ص: 335
* حضرت سید الشهداء قیام کردند بر ضد یزید؛ و شاید و همان طور هم بود که خوب، اطمینان به این بود که موفق به اینکه یزید را از سلطنت بیندازند نشوند؛ این اخبارش هم این طور است که ایشان مطلع بودند بر این مطلب؛ در عین حال برای همین معنی که بر ضد یک رژیم ظالم قیام کنند- و لو اینکه کشته بشوند- قیام کردند و کشته دادند و کشتند و خودشان هم کشته شدند. صحیفه امام، ج5، ص: 18
* سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام چیز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و مَنال، هر چه بود، هر چه داشت- مال و مَنال که نداشت- هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و برای تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد. [در] مخالف با امپراتوری آن روز، که از امپراتوری های اینجا زیادتر بود، صحیفه امام، ج10، ص: 313- 314
* هر چه روز عاشورا سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- به شهادت نزدیکتر می شد، افروخته تر میشد. جوانان او مسابقه می کردند برای اینکه شهید بشوند. همه هم می دانستند که بعد از چند ساعت دیگر شهیدند. مسابقه می کردند آنها؛ برای اینکه آنها میفهمیدند کجا میروند، آنها می فهمیدند برای چه آمده اند. آگاه بودند که ما آمدهایم ادای وظیفه خدایی را بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ بکنیم. صحیفه امام، ج15، ص: 9
* در روایات هست که هر چه به ظهر عاشورا نزدیک می شد، حضرت سید الشهدا صورتش شکفته تر میشد. برای چی؟ برای اینکه می دید که دارد می رود پیش خدا. او نظر به «او» داشت، نه نظر به اینها داشت. نظر به اینها- هر کدام که مربوط به خدا باشد- به عنوان مربوط به خدا، و الّا نه اینکه به این نظر داشت که پسر دارد، اولاد دارد، این حرفها نبود در کار.
صحیفه امام، ج19، ص: 199
* اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرسای نبی اکرم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند.و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابو سفیانیان که می خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید یادگار عصر تاریک بتپرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل» بنیاد حکومت الهی را برکند. نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه میآمد. لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهاییبخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانی چون فرزندان وحی احیا و پشتیبانی فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن علی آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید، تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و از رهاوردهای آن پاسداری نماید.
صحیفه امام، ج14، ص: 406- 407
* شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل اللَّه، تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود میخواستند محو کنند، برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سُفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد.
صحیفه امام، ج14، ص: 403
* حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با اینکه از اول می دانست که در این راه که می رود، راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم می دانست. اگر نبود این نهضت؛ نهضت حسین- علیه السلام- یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان میدادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حقد و حسد داشتند.
سید الشهدا با این فداکاری که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائله ای و چه مصیبتی وارد شد. و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنی امیه شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمیبرد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعدای مقابل اعدا، آن است که کار را پیش میبرد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز.
صحیفه امام، ج17، ص:52- 53
* سید الشهداء نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و با فداکاری و خون خود و عزیزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنی امیه را محکوم و پایههای آن را فرو ریخت. صحیفه امام، ج5، ص: 283
* معاویه و فرزند ستمکارش به اسم خلیفه رسول اللَّه با اسلام آن کرد که چنگیز با ایران؛ و اساس مکتب وحی را تبدیل به رژیم شیطانی نمود. اگر فداکاری پاسدار عظیم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران بزرگ و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان بنی امیه و رژیم ظالمانه آنان وارونه معرفی می شد، و زحمات نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله- و اصحاب فداکارش هدر میرفت. صحیفه امام، ج8، ص: 305
* چنانکه اولیای حق هم بسیاری شان مغلوب شدند، لکن مکتب محفوظ بود؛ سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- با همه اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند، لکن مکتبشان را جلو بردند؛ شکست در مکتب نبود پیشروی بود؛ یعنی بنی امیه را تا ابد شکست داد قتل سید الشهدا؛ یعنی آن اسلامی که بنی امیه می خواست بد نمایش بدهد و با ادعای خلافت بر خلاف همه موازین انسانی عمل بکند، آن را سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- با نثار خون خودشان آن رژیم را، رژیم فاسد را، شکست داد، و لو مقتول شد. صحیفه امام، ج8، ص: 368
* شهادت حضرت سید الشهدا مکتب را زنده کرد. خودش شهید شد، مکتب اسلام زنده شد؛ و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد ... و سید الشهدا هم چون دید اینها دارند مکتب اسلام را آلوده می کنند، با اسم خلافت اسلام خلافکاری می کنند و ظلم می کنند و این منعکس می شود در دنیا که خلیفه رسول اللَّه دارد این کارها را می کند، حضرت سید الشهدا تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند؛ و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. پس کشتن، شهادت سید الشهدا چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت برای اسلام؛ اسلام را زنده کرد.
صحیفه امام، ج8، ص: 420
* مبارزه حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- با دولت وقت که دولت طاغوتی بود. شهادت سید الشهدا به اسلام هیچ لطمه ای وارد نیاورد، اسلام را جلو برد. اگر نبود شهادت ایشان، معاویه و پسرش اسلام را یک جور دیگری در دنیا جلوه داده بودند، به اسم خلیفه رسول اللَّه؛ با رفتن در مسجد؛ اقامه جمعه و امام جمعه بودن؛ اقامه جماعت و امام جماعت بودن. اسم، اسم خلافت رسول اللَّه و حکومت، حکومت اسلام؛ لکن محتوا بر خلاف، نه حکومت، حکومت اسلامی بود به حسب محتوا؛ و نه حاکم حاکم اسلامی. سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- این نقشی که اینها داشتند برای برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام به اینکه این هم نظیر همان چیزهای سابق است، آن را باطل کرد. صحیفه امام، ج8، ص:483- 484
* حضرت سید الشهدا هم شکست خورد و کشته شد. اما پیروزی نهایی را داشتند آنها. مکتبشان شکست نخورد با کشته دادن. دشمنشان را عقب زدند. معاویه و بساط معاویه را که می خواست اسلام را به صورت یک امپراتوری درآورد [و] برگرداند به زمان جاهلیت، و آن اوضاع جاهلیت، شکستش دادند. یزید و اتباع یزید دفن شدند تا ابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند
صحیفه امام، ج11، ص: 496
* حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با اینکه از اول می دانست که در این راه که میرود، راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم می دانست. اگر نبود این نهضت؛ نهضت حسین- علیه السلام- یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان می دادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حقد و حسد داشتند. سید الشهدا با این فداکاری که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائلهای و چه مصیبتی وارد شد. و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنی امیه شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمیبرد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعدای مقابل اعدا، آن است که کار را پیش می برد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز.
صحیفه امام، ج17، ص: 52- 53
* سید الشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را: فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین- سلام اللَّه علیه- کمک کرده است، خطبه های حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است. آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. در مقابل یزید، حضرت زینب- سلام اللَّه علیها- ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند، و صحبتهایی که در بین راه و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبری که حضرت سجاد- سلام اللَّه علیه- رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست؛ یعنی، ما را بد معرفی کرده اند؛ سید الشهدا را می خواستند معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت، خلیفه رسول اللَّه ایستاده است. حضرت سجاد این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم.
صحیفه امام، ج17، ص: 53-54
* این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگی است که اشتباهی می فهمند. آنها خیال میکنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.تکلیف همگانی، مقابله با ستم ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند.
صحیفه امام، ج10، ص: 122- 123
* گریه کردن بر شهید؛ نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت است اینکه در روایت هست که کسی که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است. این برای این است که حتی آنی که با صورت گریه دار خودش را، صورتش را می کند یک حال حزن به خودش میدهد و صورت گریه دار به خودش می دهد، این نهضت را دارد حفظ می کند؛ این نهضت امام حسین- سلام اللَّه علیه- را حفظ می کند. صحیفه امام، ج10، ص: 314
* شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه ها خودش- فی نفسه- کاری از آن میآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند و یک وجهه می دهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه میروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور میتوانند بسیج کنند برای یک مسأله. این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه های دیگری که هست. بیخود بعضی از ائمه ما نمی فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمیگویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکی نیست. مسأله، مسئله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند. صحیفه امام، ج13، ص: 323
* اینکه بعضی از ائمه- شاید امام باقر بوده، من الآن خوب یادم نیست- میفرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر- سلام اللَّه علیه- احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایده ای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم میآید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را- مثلا- به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسأله موجی باشد در همه دنیا. این مجالس عزا را دست کم گرفتند.
صحیفه امام، ج16، ص: 345
* عمق ارزش مجلس های عزاداری، کم معلوم شده است و شاید پیش بعضی هیچ معلوم نشده است. اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آن قدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی- به صورت گریه درآمدن- ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه آن است که فقط برای ثواب بردن شما و مستمعین شما باشد. گرچه همه ثوابها هست، لکن چرا این ثواب برای این مجالس عزا آن قدر عظیم قرار داده شده است، و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی،آن قدر ثواب داده است؟ کم کم مسأله از دید سیاسیاش معلوم میشود و ان شاء اللَّه بعدها بیشتر معلوم می شود. اینکه برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحهخوانی، برای اینها، این همه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسأله مهم سیاسی در کار بوده است. آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقه ناجیه مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحی [است] به اینکه برای این مجالس این قدر عظمت است و برای این اشکها آن قدر در دور و برِ این اشکها و عزاداریها، شیعیان با اقلیت آن وقت اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریتها [بود]. و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری [در] کشورها است، کشورهای اسلامی است و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه است، در مقابل حکومتهایی که پیش می آمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را می ترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود. صحیفه امام، ج16، ص:343- 344
* سفارش اکید ائمه مسلمین- علیهم السلام- بر اقامه عزای سید مظلومان تا آخر ابد و فریاد مظلومیت آل بیت رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- ظالمیت بنی امیه- علیهم لعنة اللَّه- با آنکه بنی امیه منقرض شده اند، فریاد مظلوم بر سر ظالم است. و این پرخاش و فریاد باید زنده بماند و برکاتش امروز در ایران در جنگ با یزیدیان واضح و ملموس است .
صحیفه امام، ج20، ص: 94
* روضه سید الشهدا برای حفظ مکتب سید الشهدا است. آن کسانی که می گویند روضه سید الشهدا را نخوانید اصلًا نمی فهمند مکتب سید الشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه؛ نمی دانند این گریهها و این روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضه ها و با این مصیبتها و با این سینهزنیها ما را حفظ کرده اند؛ تا حالا آورده اند اسلام را. این عده از جوانهایی که این طور نیستند که سوء نیت داشته باشند خیال می کنند حالا باید ما حرف روز بزنیم! حرف سید الشهدا حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سید الشهدا آورده است دست ماها داده و سید الشهدا را این گریه ها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینه زنیها و این دستجات، و عرض میکنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو می خواهد. هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود. اینها اشتباه میکنند، بچهاند اینها! نمیدانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هی آب به آن میدهند زنده نگه داشته، این گریهها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود عَلَم بپا کنیم، نوحهخوانی کنیم، گریه کنیم؛ فریاد کنیم. دیگران میکنند، دیگران فریاد میزنند وقتی یکی از آنها کشته بشود. فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود، میتینگها میدهند؛ فریادها میکنند. این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سید الشهدا. و اینها ملتفت نیستند. توجه ندارند به مسائل. همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحهسراییها، همینهاست که ما را زنده نگه داشته، همین هاست که این نهضت را پیش برده، اگر سید الشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمی برد، سید الشهدا همه جا هست: کُلُّ أرضٍ کربلا. همه جا محضر سید الشهدا است، همه منبرها محضر سید الشهدا است، همه محرابها از سید الشهدا است.
صحیفه امام، ج8، ص:526- 527
* در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی برای سید مظلومان و اظهار مظلومیت؛ یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است، این طور ساخته جوانانی را که می روند در جبهه ها و شهادت را می خواهند و افتخار به شهادت می کنند و اگر شهادت نصیبشان نشود متأثر می شوند و آن طور مادران را می سازد که جوانهای خودشان را از دست می دهند و باز می گویند باز هم یکی دو تا داریم. این مجالس عزای سید الشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که می سازد این جمعیت را این طور، و اساس را اسلام از اول بنا کرده است به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود. صحیفه امام، ج16، ص: 346
* عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید .
صحیفه امام، ج15، ص: 333
* کربلا را زنده نگه دارید، و نام مبارک حضرت سید الشهدا را زنده نگه دارید، که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود. صحیفه امام، ج17، ص: 499
* محرّم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سروَر اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکست ستمکار را به فدایی دادن و فداشدن دانست؛ و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر.
صحیفه امام، ج3، ص: 314
*محرّم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است. صحیفه امام، ج5، ص: 177
*مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوه تر و فشرده تر بر پا شود، و بیرقهای خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود. صحیفه امام، ج5، ص:76
*انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.
صحیفه امام، ج17، ص: 482
* ماه محرّم برای مذهب تشیع ماهی است که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست آمده است.
صحیفه امام، ج5، ص: 283
* ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- که با ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- زنده مانده است.
صحیفه امام، ج15، ص: 330
* محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است. صحیفه امام، ج15، ص: 330
انتهای پیام /*